ترجمه از صفحه فیس بوک نشریه کار پداگوژیک
نشریه محل کار چگونه شکل گرفت
صفحه فیس بوک نشریه کار پداگوژیک بدینویسله آغاز بکار میکند. انتشار نشریه به شکل مجله بروال معمول ادامه مییابد امید ما این است که با دایر شدن این صفحه مباحث نشریه در دسترس همگان قرار گیرد.
جا دارد تا پیش از انتشار مضامین نشریه در این صفحه نگاهی به چگونگی شکل گیری این نشریه داشته باشیم. از همین رو میخواهیم در اینجا تجربه پیدایش و تکوین این نشریه را با شما درمیان گذاشته و روندی که موجب پیدایش نشریه کار پداگوژیک شد را توضیج دهیم.
این نشریه محصول یک دوره طولانی مبارزه کارگری در محل کار ما است. مدت زمان قابل توجهی طول کشید تا اکثریت کارکنان محل کار بر سر راه اندازی یک نشریه متحد شدند. گام اساسی که همان ایجاد یک انجمن مستقل کارکنان بود پیشاپیش برداشته شده بود. موضوع بحث نشریه بواقع مربوط به چگونگی انجام این کار بود. ما نمیخواستیم که نشریهای که به محل کار ما تعلق دارد توسط تعداد معدودی که مسلط به فن نوشتن هستند شکل بگیرد. برای ما این مهم بود که همه اعضای انجمن که شامل اکثریت قاطع کارکنان محل کار بودند در شکل گیری و نوشتن و انتشار نشریه سهم داشته باشند. اما حقیقت این بود که فقط جند تن معدود اعتماد کامل به خودشان برای نوشتن داشند . اکثریت همکاران ما اظهار کردند که قادر به تحریر مطلب در نشریه نیستند.
بعد از بحث حول چگونگی انتشار یک نشریه جمعی بر سر امتحان یک متد متحد شدیم. روشی که محصول تجریه پیشین چند تن از همکاران بود. قرار بر این شد که همکاری که تسلط بیشتری به شیوه کاردرمانی ما با ساکنین مجتمع دارد پرسشنامه حول روش کار و وضعیت محیط کار و تجارب جمعی ما آماده کند. بعد هر فردی با حرکت از تجارب و تفکرات خودش به ان پرسشها پاسخ دهد. آنگاه همکاری با تجربهتر متن آماده شده را با تعدیل پرسشها بصورت یک نوشتار آماده کند. این پرسشها بطور مثال عبارت بودند از : چه مدت زمانی در اینجا کار کردهاید؟ َروش کاری شما با افراد استثنایی چگونه است؟ چطور توانستید در یک انجمن کارگری متحد شوید؟ پیش از سازمان دادن این انجمن وضعیت شرایط کاری شما چگونه بود و حال چه تغییراتی کرده است؟ هدف تو و هدف همکاران خودت از حرکت جمعی چیست و پرسشهایی از این دست که پاسخ دادن به آنها ساده اما مهم بودند.
همه همکاران بطور فعال برای پاسخ دادن به این پرسشها تلاش کردند. تعدادی بسرعت نوشتار خود را آماده کردند و تعداد دیگری احتیاج به زمان بیشتری داشتند. اما ما مصمم بودیم تا زمان آماده شدن همه همکاران صبر کنیم تا شماره اول نشریه محصول دخالتگری و کار جمعی همه باشد. این روند به هر حال پایان یافت و چند همکار وظیقه سامان دادن به متون را به عهده گرفتند. کل پروسه چند ماهی طول کشید. نتیجه کار عالی بود. حال یک نشریه که محصول دورانی از مبارزه متحد بود در پیش روی ما قرار داشت.
نشریه محل کار سپس در دست یک یک همکاران چرخید تا هر کس نظری در باره مضمون آن دارد بیان کند. پیشرفت کار آهستهتر شد و نیازمند حوصله و بردباری بود. اما ما یاد گرفته بودیم که در هر گام مشترک اراده و اعتماد ما به قدرت جمعیمان بیشتر میشود. همین منبع انرژی برای همه ما بود. اگر چه این روند کند موجب واکنش کسانی میشد که انتشار نشریه محل کار را از دریچه فرهنگ ژورنالیسم حاکم میدیدند اما ما به فرهنگی که در محیط کار آفریده بودیم و تاثیری که بر دیگر محیطهای کار داشتیم افتخار میکردیم.بدین سان اولین شماره نشریه کار پداگوژیک از بطن یک مبارزه طولانی مدت سازمانیافته در محل کار و از دل چنین تاریخی شکل گرفت.
برغم اقدامات خرابکارانه مدیریت ما مصمم بودیم تا به جلو گام برداریم. از همین رو اولین شماره نشریه محصول همکاری و دخالتگری نود درصد از کارکنان بود. حال دیگر خبر شکل گیری انجمن پداگوژیک و نشریه پداگوژیک و انتقادات تند ما از مدیریت و قدرتمداران بسرعت همه جا پیچیده بود. رییس قبلی بر اثر مبارزات جمعی کنار زده شده بود و یک رییس جدید را به محل کار فرستاده بودند. همه شواهد حالی از آن بود که قدرتمداران محلی که سالها مجبور به عقب نشینی بودند نقشه یک حمله اساسی برای متوقف کردن مبارزه ما و دیگر محیطهای کاری متاثر از ما را دارند. بزودی مطلع شدیم که تصمیم به تعمیر ساختمان مجتمع مسکونی که محل کار ما بود را گرفته اند. نحوه کار نشان داد که این تعمیر فقط یک خرابکاری برای پراکندن کارکنان است. مدیریت ما را به گروههای کوچک تقسیم کرده و کل کارکنان را در پنج محل کار دیگر جای دادند. افراد نیازمند به کاردرمانی در مجتمع نیز از این تهاجم مدیریت در امان نماندند.
ما در مجمع عمومی ماهانه تصیم جمعی گرفتیم تا نماینده کارکنان طی نامه سرگشادهای به قدرتمداران محلی خرابکاری انها را افشا کند. با ارسال این نامه سرگشاده که در ادامه یک مبارزه طولانی مدت صورت گرفت رییس پرسنل کمون به محیط کار آمده و دستور تعلیق شغلی آتبین که نماینده ما بود و ایرج که مسول آموزش روش کار درمانی بود را صادر کرده و آنها بدلیل سازمان دادن مقاوت کارگری در کمون در عمل اخراج شدند. این امر مبارزه را از محل کار به میدان شهر و جامعه کشاند و موج وسیعی از اعتراص در پارتیله و گوتنبرگ و شهرهای دیگر براه انداخت. ما با چاپخانهای که حاضر شده بود بعنوان حمایت از ما نشریات ما را بسرعت و با هزینه کم منتشر کند تماس گرفته و گفتیم که دست نگاه دارد تا ما اخبار مربوط به سرکوب و طومار کارکنان و فراخوان به اعتراض را در ان جای دهیم. و چنین کردیم.
این شرح تجربه البته از طرف یکی از فعالین حرکت و نشریه صورت گرفته و لازم است تا همکاران دیگر هم تجربه خود را از این وقایع بیان کنند تا تصویر جامعی از انچه رخ داده و درسهای آن بدست آوریم. در فرصتهای بعدی گوشههای دیگری از تجارب چندین ساله این مبارزه جمعی را بحث میکنیم