سیر تشکل ِیابی جنبش اعتراضی ایران، برغم فراز و فرود خیزش ها، دو بدیل سیاسی متضاد را در مقابل یکدیگر قرار داده است. یک بدیل سیاسی در پایین و یک بدیل سیاسی در بالا. بدیل سیاسی پایینی ها عبارت است از کانون ها و تشکل های متعددی است که در دل این اعتراضات نضج یافته و به موازات تداوم و پیشروی آن در حال تکامل و ارتقاء درجه سازمانیابی خویش هستند. بدیل سیاسی بالایی ها متشکل از احزاب و گروههایی است که هر یک بدلیل وابستگی سیاسی یا ایدئولوژیک، میکوشند تا در نقش سخنگو و و هدایت گر اعتراضات ظاهر شوند.
بدیل سیاسی پایین، یعنی کانون ها و تشکل های برآمده از دل این خیزش؛ محصول پیشروی یک نبرد تاریخی، توده ای و طبقاتی است. بدیل سیاسی بالایی ها، گروههای وابسته به این یا آن ایدُئولوژی یا قطب سیاسی، نه محصول یا متاثر از این جنبش اعتراضی، بلکه ریشه در شکست جنبشها و ایدُئولوژی های تاریخی پیشین دارند.
در یکسو شاهد نضج و تکامل کانون های برخاسته از جنبش اجتماعی و تاریخی هستیم که عزم برچیدن استبداد و استثمار را دارند و در سوی دیگر شاهد کارزار سیاسی تبلیغاتی گروهها و رسانه هایی هستیم که عزم به کرسی نشاندن راهکارها و رهبران برگزیده گروه یا قدرت سیاسی معین را کرده اند. در پایین، یک جنبش عظیم اجتماعی و تاریخی، همچنان در حال شدن است و در بالا، یک کارزار سیاسی تبلیغاتی همچون گریزی از مرداب سیاسی و ایستایی ایدئولوژیک، در حال تکرار است.
در پایین یک کشاکش میان طبقات اجتماعی با بیرحم ترین ماشین سرکوب سرمایه و ارتجاع مذهبی تاریخ معاصر ایران جریان دارد و در بالا بند و بست گروهها و قدرتهای سیاسی جهت سوار شدن بر امواج خیزش و مهار آن. تعیین تکلیف آتی این دو بدیل سیاسی در گرو ارتقاء درجه سازمان یابی کانونهای اعتراضی و هماهنگی آنان حول استراتژی است که بتواند به عنوان نقشه راه خیزش و فراز و فرودهای آن عمل کند.
کانون ها و تشکل های جنبش اعتراضی تا زمانی که در محدوده حصارهای مطالباتی، شغلی و محلی به سازماندهی اعتراضات میپردازند، هنوز قادر به انطباق درجه سازماندهی خود با سطح سیاسی خیزش اعتراضی نگشته اند. علت این امر، نه سطح نازل سیاسی یا ماهیت صنفی این تشکل ها، بلکه عدم بلوغ توازن قوای سیاسی و جان سختی ارتجاع و انسجام ماشین سرکوب است. اگرچه نقطه آغاز هر فراخوان به تجمع کارگران، معلمان ، بازنشستگان و دانشجویان مطالبات شغلی و معیشتی است، اما بر هیچکس پوشیده نیست که شعارها و سیر عمومی این تجمع ها اجزاء یک جنبش عظیم اجتماعی و سیاسی هستند.
اینچنین است که پیشروی خیزش و تغییر توازن قوا ، تنها راه ارتقای درجه سازمانیابی کانون ها و بدل شدن آنان به کمیته های اعتصاب و دیگر تشکلهای رسمی محیط زیست و کار است. در چنین شرایطی است که بدیل سیاسی از پایین میتواند با ابراز وجود تاریخی راه پیشروی خیزش و انتقال آن به یک انقلاب سیاسی طبقاتی را بگشاید. هر گونه ناکامی کانون های اعتراضی در این مسیر بصورت نوسان و سردرگمی امواج اعتراضی توده ای و سرانجام حلقه زدن توده های به ستوه آمده بر گرد باندها و فرقه های سیاسی ایدئولوژیک و یا دلالان سیاسی است که مهر راهکار و نقشه عمل خود را بر جنبش بکوبد.
سیر عملی یک جنبش اعتراضی، به هیچ وجه حاصل جمع تمایلات تک تک نیروهای شرکت کننده در ان نیست. به همانگونه نیز مکانیسم عملکرد یک جمع، به هیج وجه حاصل کمی عملکرد و تمایلات تک تک افراد جمع مزبور نمیباشد. اساس موجودیت و تمایز میان روانشانسی جمعی و روانشناسی فردی یا علم زیست شناختی و جامعه شناسی نیز همین تمایز است. یعنی شناخت قانونمندی هایی که مبتنی بر تمایز مکانیسم عملکرد جمع از اجزاء آن است. از همین رو نیز سیر خیزش ها و انقلابات تابع مکانیسمی هستند که خارج اراده اجزاء این جنبشها عمل میکنند.
در شرایط فعلی، گام نهادن و یاری شبکه ها و کانون های اعتراضات متعدد به ارتقاء درجه سازماندهی، شکل گیری تشکل های پایدار و هماهنگ کارگری بمثابه نطفه های کمیته های اعتصاب از اهمیت تاریخی و تعیین کننده ای برخوردار است. جنبش اعتراضی شاهد تلاش های مهمی از طرف کانون های معلمان، بازنشستگان و کارگران هفت تپه و فولاد اهواز در این مسیر بوده است. این تلاش ها اما بدلیل اقدامات سرکوبگرانه قدرت حاکم با دشوارهای جدی روبرو گشت. اکنون زمان کنار زدن این دشواری ها و راهگشایی سیاسی فرا رسیده است. کانون های متشکل معلمان، بازنشستگان و بویژه کانون های کارگری جنوب ایران میتوانند در این مسیر گام های تاریخی و سرنوشت سازی بردارند. این امر مستلزم تلاش و اقدامات فرا محلی برای سازماندهی گفتمان سیاسی حول چشم انداز و نقشه عمل جنبش اعتراضی است. شکل گیری چنین گفتمانی به خودی خود به معنای یک رخداد سیاسی مهم در جنبش اعتراضی، یعنی ایجاد کانون های هماهنگی فرا محلی نیز میباشد.این چشم اندازها باید بتواند نیروهای جنبش اعتراضی حول در ک مشترکی از مفهوم پیشروی و پیروزی خیزش، ساختار سیاسی دوره بعد از پیروزی و اهداف و برنامه انقلاب متحد سازد