سرقت ادبی و باجخواهی سياسی اعضای «بنياد کار»
مدتی پيش اطلاعيهای تحت عنوان «علی اعتمادی ديروز و نادر شکيبای امروز» با امضای «جمعی از کارگران مهاجر» که بريدهای از مقاله «اتحاديه مستقل کارگران ايران بروايت چپ» مندرج در نشريه پيک انترناسيوناليستی شماره ۳و۴ نيز ضميمه آن بود بدست ما رسيد. آنگونه که از مضمون اطلاعيه مزبور بر ميايد، اين کار اقدامی بوده جهت افشای تحرکاتی که تحت نام «اتحاديه مستقل کارگران ايران» و سپس «کانون مستقل کارگری» در صف اپوزيسيون رژيم اسلامی جريان دارد. در اطلاعيه «جمعی از کارگران مهاجر» ضمن اشاره به حرکت تا کنونی «کانون مستقل کارگری» و تعويض نام اين تشکل آمده است:
«ما نوشتهای را که در آنزمان در پيک انترناسيوناليستی شماره ۳ و ۴ تابستان ۱۳۷۷ در مورد ماهيت اين حرکت انتشار يافته بود عينا بازتکثير کرده و اين حرکت جديد را نيز دقيقا ادامه حرکت گذشته آنان تحت نام «اتحاديه مستقل» ميدانيم.» سپس نيز اين عده در قسمت پايانی اطلاعيه خود اعلام ميدارند که:
«ما به اين آقايان هشدار ميدهيم که چنانچه از اين حرکت توهم پراکنی و ايجاد جو بیاعتمادی خود دست بر ندارند. نام اصلی اين «رهبر» را با اعمال گذشتهاش، چه قبل از زندان و چه در زندان و بعد از آن به اطلاع عموم میرسانيم».
جملات پايانی اين اطلاعيه شايسته تاًمل است. اين جملات حکايت از آن دارد که صادرکنندگان اطلاعيه مزبور شناخت نزديکی از رقبای خود داشته و گذشته او را بطور کامل میشناسند. نکته قابل توجه اين است که «جمعی از کارگران مهاجر» با اشاره به اطلاعاتشان از فعاليتهای زندان و بعد زندان نادر شکيبا، يادآور شدهاند در صورتی که وی به تحرکات خويش خاتمه ندهد هويت و اعمال او را افشاء خواهند نمود. به عبارت ديگر اگر فرد مورد نظر اينان به خواست «جمعی از کارگران مهاجر» پاسخ مثبت دهد، آنان دست به چنين کاری نخواهند زد.
اين يک باجخواهی سياسی است. چنين اقدامی ريشه در منافع و رقابتهای شخصی دارد. به احتمال قريب به يقين، اين کار حتی در همان مناسبات محفلی «بنيادکار» نيز پنهان از ديده عدهای ديگر صورت گرفته است. باجخواهی سياسی و اقدامات باندی در يک جمع بناچار بر تبانی «دوستان نزديک به يکديگر» استوار ميشود. اين «سنت» شامل «پيشکسوتان بنياد کار» نيز گشته است. جمعی که نه بر پرنسيبها و موازين سياسی روشن و نه حول پلاتفرم و چشمانداز سياسی، بلکه با اتکاء بر روابط شخصی و دوستیها وارد ميدان سياست شده، قابليت تبديل شدن به هرچيزی را دارد.
«جمعی از کارگران مهاجر» به تحليلی توسل جستهاند که نه فقط افشاگر «اتحايه مستقل»، بلکه در عين حال نقد تفکر بورژوايی اتحاديهگرايی نيز ميباشد. اينان اما به شيوه يک سارق سياسی، با برش و مونتاژ قسمتهايی از بحث که ناظر بر مشخصات صوری «اتحاديه مستقل» است، کوشيدهاند تا از آن در راه اهداف خود سود جويند.
بدنبال اين واقعه «کانون مستقل کارگری» در مقالهای تحت عنوان «چند سئوال از بنياد کار» ضمن اشاره سربسته به تهديدها و اطلاعيه مزبور، تعدادی از اعضای «بنياد کار» را مسئول چنين اقدامی قلمداد کرد. «کانون مستقل کارگری» متقابلا، در کمال خونسردی و آرامش، پاسخ صادرکنندگان اطلاعيه مزبور را به زبان مشابهی داد. نويسنده مقاله «چند سئوال از بنياد کار» با افشای ضمنی تماس نزديک عضو بنياد کار با رهبری خانه کارگر، وی را از بکارگيری «فرهنگ حذف» برحذر داشت.
«جمعی از کارگران مهاجر» چه کسانی هستند؟
از آنجا که «جمعی از کارگران مهاجر» با استناد به بريدهای از نقد افشاگرانه پيک انترناسيوناليستی به مقابله با طرف مقابل خود رفته، ما برآن شديم تا پيش از هر واکنشی، به هويت سياسی صادرکنندگان اين اطلاعيه دست يابيم. پس از تماس يکی از رفقای ما با يکی از اعضای «بنياد کار» يدالله خسروشاهی در تماسی با رفيق ما اشاره کرد که اطلاعيه «جمعی از کارگران مهاجر» بوسيله يک فرد هوادار تشکيلات کارگران انترناسيوناليست در انگلستان و مشورت با او نگاشته و انتشار يافته است. خسروشاهی همچنين افزود که وی مخالف صدور چنين اطلاعيهای بود، اما در هر حال اينکار صورت گرفته است. فرد معرفی شده از طرف خسروشاهی اما، چنين چيزی را از اساس کذب دانسته و در پاسخ به سئوال ما کتبا نوشت که:
«من آخرين باری که آقای خسروشاهی را بطور ناخواسته و آنهم در يک «صف» به مدت کمتر از دو دقيقه ديدم، حدود دو سال پيش بود و ديدارمان هم با يک سلام خشک و خالی بپايان رسيد….. من از اطلاعيه مزبور هيچ خبری ندارم و هرکسی که چنين ادعايی کند يک شارلاتان است.»
اگر چه يدالله خسروشاهی حاضر نشد تا شخصا مسئوليت اين اقدام را بعهده گيرد، اما وقايع بعدی بويژه توضيحات فرد ديگری از اعضای کانون در مطلبی تحت عنوان «بساط امروز و ديروز تفاوت در نام» حاکی از آن است که اين فرد خود مستقيما و شخصا در اقداماتی که تحت عنوان «اتحاديه مستقل کارگران ايران» صورت گرفته همکاری داشته و واسطه ميان اين حرکت و چند سازمان چپ بوده است. مروری بر جدل ميان اعضای «بنياد کار» و «کانون مستقل کارگری» از يکسو و توضيح يدالله خسروشاهی، دلالت بر اين حقيقت دارد که سرقت ادبی و باجخواهیسياسی، ريشه در مناسبات باندی بنياد کار دارد. کليه شواهد حاکی از آن است که يدالله خسروشاهی و نزديکان وی در «بنيادکار» کوشيدهاند تا جهت پيشبرد اهداف رقابتجويانه خود در پس امضای «جمعی از کارگران مهاجر» پنهان شوند. و البته اينگونه اعمال ناپسند در نزد اينان عين «فعاليت کارگری» است.
«بنياد کار» و «کانون مستقل کارگری» تشکلهايی ضد کمونيستی هستند
هر کس که نقد ما به «اتحاديه مستقل» و جايگاه تاريخی فعاليت اتحاديهای در ايران را خوانده و شناختی نيز از تجمع «بنياد کار» داشته باشد ميداند که ميتوان براحتی در آن مقاله، جای نام «اتحاديه مستقل» را با نام «بنياد کار»عوض کرد. صرف نظر از نکات مربوط به مشخصات صوری اين تشکلها، نظرات پايهای مطرح در نقد «اتحاديه مستقل کارگران ايران» يا «کانون مستقل کارگری» فعلی شامل فعاليتهای «بنياد کار» نيز ميباشد.
از همين رو نيز ما ضمن تاًکيد مجدد بر صحت تحليل و موضع کمونيستی در قبال تحرکات ضد انقلابی «اتحاديه مستقل» سابق و «کانون مستقل کارگری» فعلی، اقدام ناپسند «بنياد کار» را محکوم ميکنيم. هدف چنين اقدامی، از ميدان بدر کردن «رقيب» جهت کسب امتياز در جنبش اصلاحطلبی داخل ايران ميباشد. اين وقايع همانند رقابت گرايشاتی از منشعبين حزب توده و توابين سابق گرد حزب اسلامی کار با محافلی ديگری از طرفداران «توسعه»، انعکاسی از تشتت بورژوازی و جناحهای هوادار آن در ميان کارگران است.
کانون و بنياد، تشابهات و تمايزات
هر فرد با آگاهی متوسط اجتماعی، در نيم نگاهی به اتتشارات «کانون مستقل کارگری» و «بنياد کار» در مييابد که تشابهات و اشتراکات اين دو حرکت بيش از اختلافات و تمايزاتشان است. نمای بيرونی انتشارات و اظهارات هر دو تشکل حاکی از آن است که عدهای «کارگر» بدور از اهداف يا پلاتفرم سياسی روشنی ميکوشند تا اعتراضات کارگری داخل ايران را تقويت سازند. مشاهده گفتهها و بريدههای نشريات کارگری داخل و اخبار روزنامههای جناحهای طرفدار اصلاحات و توسعه در لابلای انتشارات درهم و برهم اين عده، يک ناظر خارجی را متقاعد ميسازد که اينان شايد «بدليل نداشتن استراتژی و چشمانداز سياسی مشخص» گهگاه بطرز خطرناکی دست به «اقدامات ناسنجيده زده» و با جناحهای رژيم اسلامی و محافل حول و حوش خانه کارگر همسويی ميکنند. يک ناظر خارجی غيرمسلح به نگرش مارکسيستی، ممکن است که حتی از اين روش «فعاليت خودبخودی» اين «کارگران» تاسف نيز بخورد. اين تصوير اما صوری و غير واقعی است. اين همان چيزی است که سازماندهندگان اصلی «بنياد کار» و «کانون مستقل کارگری» در پی آن هستند.
اگرچه هر دو تشکل از ارائه هرگونه پلاتفرم سياسی خودداری ورزيده و در نوشتههايشان خود را چپ قلمداد نميکنند، اما در پس اين تشکلها کادرهای سياسی سابق برخی از سازمانهای چپ ايران قرار دارد. فعالين اين دو تشکل به همان ميزان کارگر هستند که بسيج کارخانه و اعضای انجمن اسلامی و کادرهای حزب توده در کارخانجات کارگر بودهاند. هر دو تشکل دارای اهداف سياسی بسيار سنجيدهای بوده و از سنت سياسی مشخصی دفاع ميکنند. تلاش و همسويی اين تشکلها برای پيشرفت استراتژی «سياستزدايي» در جنبش کارگری در پوششهای مختلف، خود سياسیترين اقدام بورژوايی در مقابله با اعتراضات کارگری در ايران است. هر دو تشکل در جهت استراتژی واحدی حرکت کرده و يا هدايت ميشوند. اما در شيوه و سنن موجود در اين استراتژی اختلاف دارند. يکی طرفدار وارد کردن و «تزريق فرهنگ اتحاديهای به جامعهکارگری»، کنترل از بالا و پيشبرد اهداف مشخصی در اين مسير است و ديگری اعتقاد به رشد چنين فرهنگی در درون حرکات کارگری داشته و سنت «اصيل کارگری» را به شيوه ديگری پيش ميبرد. سنتی که در تاريخ نظری جنبش کارگری اروپا در يک جمله خلاصه شده است: جنبش موجود همه چيز، هدف هيچ چيز.
مهم نيست که اين محافل چگونه به اين جهتگيری رسيدهاند. در نزد فدايی اکثريت، در مکتب حزب کمونيست کارگری، يا در دانشگاههای لاجوردی در زندان جمهوری اسلامی. مهم جايگاه تاريخی و کارکرد اين سنت در «استراتژی سياستزدايی جنبش اصلاحطلبی» در ايران است.
بخش غالب نوشتهها، انتشارات و جهتگيری هر دو تشکل مبتنی بر نشريات يا اخبار «مسائل صنفی کارگری» در داخل ايران است. سازماندهندگان اصلی هر دو تشکل مخالف دخالت سازمانهای سياسی و اعمال هژمونی سازمان سياسی بر «حرکت صنفی» کارگران هستند. «بنياد کار» و «کانون مستقل کارگری» وارثين مفلوک يک تاريخ مشترک هستند. يک تاريخ مبارزه عليه کمونيسم، عليه کارگر، تحت نام کمونيسم و کارگر. امروز اما اينان در تلاقی جنبش اصلاحطلبی داخل و سازمانيابی مبهم محافلی از زندانيان سابق در گرد حزب کار اسلامی به چنين منجلاب سياسی در غلطيدهاند.
اقدام اعضای «بنياد کار» در باجخواهی سياسی از رقيبانشان با سوءاستفاده از مباحث کمونيستی شرمآور است. توسل به نقد و منطق کمونيستی، بوسيله فعالين کارگری سابق چپ متمايل به سوسيالدمکراسی، حتی با فرضيه عقبراندن محافل وابسته به جناحهای حزب کار اسلامی و خانه کارگر، يک عمل ناپسند است. تشکيلات کارگران انترناسيوناليست تحرکات ضد کارگری «بنياد کار» و «کانون مستقل کارگری» را محکوم ميکند.
فروردين ۱۳۸۱
تشکيلات کارگران انترناسيوناليست