در پی تشدید نزاع میان روسیه و قدرتهای غربی، رئیسجمهوری روسیه در پنجم اسفند فرمان حمله به خاک اوکراین را صادرکرد. حملات گسترده هوایی، زمینی و دریایی روسیه، موجب کشته و زخمی شدن صدها نفر و آوارگی توده وسیعی از مردم زحمتکش اوکراین گشته است. در سوی دیگر این جنگ ارتجاعی، آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و کانادا با پشتیبانی و ارسال مهمات و سلاحهای پیشرفته به اوکراین، قصد آن دارند تا مردم محصور در مناطق مورد مناقشه غرب و روسیه را بدل به توپ دم گوشت برای حفظ سلطه ناتو بر اوکراین کنند. قدرتهای غربی، علاوه بر ارسال تجهیزات جنگی و پشتیبانی مالی از جناح تحت سلطه خود، اقدام روسیه را نقض فاحش قوانین بین الملل خوانده و با اعمال تحریمهای گسترده، چنگ بر شریان های اقتصادی و سیاسی امپریالیسم روسیه افکندهاند.
آتش جنگ ویرانگر کنونی که پتانسیل بدل شدن به فاجعهای برای کل کره خاکی را دارد، در واقع گسترش شعلههای جنگ نیابتی بین غرب و روسیه در این منطقه است. جنگی که در سال ۲۰۱۴ آغاز شد و تا پیش از لشگرکشی روسیه، نزدیک به پانزده هزار انسان را قربانی خود کرده است.
اکنون، طرح و شروط اعلان شده روسیه و آتش افروزی توسعه طلبانه قدرتهای غربی، آشکار کرده است که این جنگ، تنها بر سر اوکراین نیست. روسیه رسما خواستار توقف بسط ناتو به شرق اروپا، خروج نظامی ناتو از لهستان و کشورهای بالتیک و بازگشت به مرزهای سال ۱۹۷۷ و حتی برچیدن سلاحهاّی هستهای آمریکا از اروپا شده است. روسیه در طرح پیشنهادی خود خواستار تجدید ساختار امنیتی اروپا شده است. پاسخ غرب به طرح و خواستههای روسیه، نقطه اغاز جنگ اوکراین است.
بدین سان جنگ فعلی در اوکراین، جنگی است بر سر تقسیم مجدد بازارهای مالی و نظامی میان قدرتهای امپریالیستی. روسیه، با آگاهی به ناتوانی آمریکا، در ایفای نقش سابق خود بعنوان پلیس بین الملل و با تکیه بر پیشرفتهای صنایع جنگی و نظامیاش آتش این جنگ را شعله ور کرده و در مقابل قدرت نمایی ۳۶ دولت متحد غربی، رسما به آنان با اعلام آماده باش پایگاههای سلاح هستهای هشدار داده است.
تنش نظامی میان روسیه و غرب در حالی اوج میگرد که بدلیل تعمیق بحران سرمایه داری، آن نظام سیاسی وحقوقی که مناسبات سیاسی قدرت ها را شکل میداد، کارکرد پیشین را ندارد. از همین روز نیز روسیه رسما اعلام کرده است که دیگر قوانین آمریکا و اروپا را بعنوان قوانین بین الملل، نمیپذیرد. چرا که مدعیان مدافع این قوانین، روسیه را بعنوان یک بازیگر در صحنه بینالمللی نمیپذیرند. روسیه از طریق طرح پیشنهادی خود خواستار تغییر قواعد بازی در صحنه بین الملل و تجدید ساختار نظم جهانی گشته است. جنگ اوکراین اقدامی برای کشاندن این قدرتها به پای میز مذاکره جهت تقسیم مجدد بازارها و مناطق در میان این قدرتها است. بدین سان، تعمیق بحران سرمایهداری جهانی و تغییر توازن قدرت امپریالیستی بار دیگر دوراهی جنگ یا سرنگونی کلیت این نظام فاسد را در دستور جنبش های اعتراضی کارگران و تودههای زحمتکش قرار میدهد.
جنگ اواکراین، همانند صدها جنگ منطقهای در بعد از جنگ دوم جهانی، تجلی بحران نظام حاضر و جدال قدرتها برسر تقسیم مجدد بازارها و مناطق است. هیاهوی تبلیغاتی دوسوی این جنگ خانمان سوز، همانند جنگهای پیشین، صرف نظر پوشش ایدئولوژیک و تبلیغاتی آن، تنها و تنها با هدف بسیج ایديولوژیک جنگی صورت میگیرد. تظاهراتهای باصطلاح ضد جنگ کنونی در غرب طی روزهای گذشته، به مانند تظاهراتهای ضد غربی طرفداران پوتین، جزئی از همین بسیج جنگی است.
دنیای امروز، دنیای دوره جنگهای اول و دوم جهانی نیست. بخش عظیمی از طبقه کارگر و تودههای زحمکتش در سراسر جهان بر ماهیت ارتجاعی طرفین این جنگ واقف هستند. توان بسیج ایدئولوژیک و میزان انحصار قدرتهای جهانی نیز بر رسانه و اطلاعات، دستخوش تحول عظیمی گشته است. از همین رو، در صورت گسترش شعلههای این جنگ، بسیج ناسیونالیستی کنونی، جای خود را به سرعت به یک جنبش عظیم ضد جنگ در همه کشورها خواهد داد.
بسوی تشکیل کانونهای جنبش ضد جنگ و سازماندهی جنبش ضد سرمایهداری
علیه همه دولتهای خودی در دوطرف این جنگ امپریالیستی!
زنده باد جنبش بین المللی طبقه کارگر
۲۷ فوریه ۲۰۲۲
تشکیلات کارگران انترناسیونالیست