گروه « انقلابیون آزادی طبقه کارگر»
سابقه فعالین تشکیلات کارگران انترناسیونالیست به یک گروه کارگری تحت عنوان «انقلابیون آزادی طبقه کارگر» و دوره کوتاهی از عمر سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و سپس تداوم فعالیت متشکل بصورت محافل مستقل کارگری در دهه شصت در ایران برمیگردد. گروه انقلابیون آزادی طبقه کارگر متشکل از کارگرانی بود که حول تفکرات غیر منسجم شبه مارکسیستی بر اساس فعالیت در محیط کار سازمان یافته بودند.این گروه با رشد کمی تشکیلات در دوره بعد از قیام سال ۱۳۵۷ توانست نقش موثری در سازمانیابی برخی اعتراضات کارگری، از جمله جنبش بیکاران شهر قزوین که یکی از قوی ترین و متشکل ترین جنبش های بیکاری ایران بود، ایفا کند.
با بازگشت اقشاری از روشنفکران مارکسیست خارج از کشور و پیوستن چند تن از آنان به گروه انقلابیون، مسئله وحدت با سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر بدل به موضوع بحث و چشم انداز گروه انقلابیون شد. پروسه وحدت گروه انقلابیون با سازمان پیکار به رغم موضع انتقادی بخشی از فعالین «گروه» در تابستان ۱۳۵۹ آغاز و سرانجام در مهر ماه همان سال قطعیت یافت. این وحدت اما نتوانست درخدمت تحکیم بوروکراسی سازمانی و تثبیت بیشتر کاست سیاسی حاکم بر آن (محافل بخش منشعب از مجاهیدن خلق) قرار گیرد. به وارونه حضور فعال اعضای پیشین انقلابیون در تمام سطوح سازمانی و بافت کارگری این گروه بدل به یکی از مجمموعه فاکتورهایی گشت که بحران در سازمان پیکار را تشدید و تسریع کرد.
گفتنی است که وحدت سازمان پیکار با گروههای کوچکتر اساسا با حفظ موقعیت کاست بخش منشعب در این سازمان صورت میگرفت. بدینگونه که فعالین دیگر گروهها از طریق موازین و صافی های هیرارشی در رده های پایین سازمانی قرار میگیرفتند. امری که ربط چندانی به انچه تصور میرفت، یعنی قابلیت های سیاسی تشکیلاتی افراد، نداشت. این اصل اما شامل وحدت با گروه انقلابیون نگشت. اعضای گروه انقلابیون تقریبا با همان موقعیت تشکیلاتی در گروه خودشان در سازمان یپکار ادغام شدند. اهمیت وحدت با گروه انقلابیون برای سازمان پیکار در اطلاعیه بلند مندرج در دوشماره متوالی نشریه پیکار نیز مشهود بود.
محافل مستقل کارگری
به هنگام ضربات دهه شصت و دستگیری گسترده اعضاء و کادرهای سازمان پیکار، بخشی از فعالین سابق گروه انقلابیون که حال در صفوف اعضاء و کادرهای سازمان پیکار بودند نیز دستگیر شدند. محمدعلی صمدی، سعدی معدن دار، مرتضی قلعه دار، مصطفی علینقی پور، جمشید خرمن بیز از جمله کسانی بودند که مدت کوتاهی پس از دستگیری تیرباران شدند. فعالین کنونی «تکا» اما از این ضربات جان سالم برده و بعد از بحران و فروپاشی سازمان پیکار، خود را بصورت شبکه متشکل از محافل کارگری سازمان دادند.
فعالیت «محافل مستقل کارگری» در داخل ایران بیش از یک دهه تداوم یافت. سازماندهی هسته های مطالعاتی و گسترش شبکه کارگری، ارتقاء شیوه های فعالیت در محیط کار بر مبنای تلفیق کار مخفی و علنی، فعالیت هدفمند نظری حول مباحث بحران جنبش کمونیستی و نقد چپ و سرانجام انتشار برخی از جزوات، از جمله حوزه های فعالیت روتین « محافل مستقل کارگری» بودند. به رغم ارتقاء سطح و شیوه سازمانیابی در دوره اختناق و جان بدر بردن از پیگرد پلیسی رژیم اسلامی، گروه ما ناچار گشت تا بعد از یک دهه فعالیت، کشور را ترک کرده و مخفیانه از طریق راههای کوهستانی به ترکیه مهاجرت کند. بعد از چند ماه انتظار در ترکیه، کمیساریای پناهندگی سازمان ملل سرانجام تقاضای پناهندگی سیاسی جمعی ما را بعنوان یک گروه مستقل کارگری پذیرفت.
کمیته تدارک اتحاد سراسری پناهندگان، یک سنت اعتراضی
دوره اقامت جمع ما در ترکیه، بدلیل وضعیت حاکم بر شرایط نابسامان پناهجویان بدل به دوره ای از اوج جنبش اعتراضی پناهندگان ایرانی در ترکیه گشته و جمع ما ابتکار سازماندهی این اعتراضات را بدست گرفت. در گام بعد نیز منتخبین پناهندگان در محل سکونت آنان در هیات هماهنگ کننده تحت عنوان «کمیته تدارک اتحاد سراسری پناهندگان» متشکل شدند. رادیکالیسم سازمانیافته جنبش اعتراضی پناهندگان موجب گشت تا جمع ما بعنوان بتواند در مذاکرات با نمایندگان کمیساریای پناهندگی سازمان ملل، بخش قابل توجهی از خواستهای جنبش اعتراضی را به تحقق رساند. اخبار جنبش اعتراضی پناهندگان در ترکیه درسال ۱۹۹۱ و تجمعات گسترده و پی در پی آنان درمقابل مقر کمیساریای پناهندگی سازمان ملل و همچنین تحصن و اشغال برخی اماکن عمومی ترکیه، انعکاس وسیعی در مطبوعات فارسی زبان، روزنامه های ترکیه و برخی کشورهای اروپایی داشت. همزمان آکسیونهای حمایتی متعددی نیز از طرف جناح چپ اپوزیسیون را برگزار شد.
جنبش اعتراضی پناهندگان ترکیه در سال ۱۹۹۱ یک سنت اعتراضی نوینی را در میان پناهندگان بجای گذاشت که تا به امروز تداوم داشته است. افزون بر آن سازمانیابی این جنبش از پایین بدون توجه به عضویت پناهندگان در گروه یا حزب معین و ایجاد ارگان هماهنگی اعتراضات تحت عنوان «کمیته تدارک اتحاد سراسری پناهندگان»، نشان داد که حتی فعالین سازمانهای بوروکراتیک، آنجا که بر اساس منافع خود در یک جنبش اعتراضی دخالت کنند، به سازمانیابی از پایین تن میدهند. گو اینکه این رخداد به بحران درونی نهادهای بوروکراتیک دامن زند. یک نتیجه دیگر سازمانیابی این جنبش رواج یافتن کیس مستقل در صفوف پناهندگان بود. دست رد زدن به لابی گری سیاسی گروهی که تحت عنوان فدراسیوران شوراهای پناهندگان پیش میرفت، یکی دیگر از دستاوردهای جنبش اعتراضی پناهندگان بود. در سال ۱۹۹۲ برخی از جوانب جنبش اعتراضی پناهندگان در کتابی تحت عنوان «در ترکیه چه گذشت» در سوئد منتشر گشت.
با اعزام پناهندگان ایرانی ترکیه به کشورهای ثالث، فعالین این حرکت، ضمن تداوم مباحث انتقادی خود علیه فرقه های ایدئولوژیک و احزاب طبقات دارا، نیروی خود را صرف شکل دادن به خط و مشی مستقل کارگری در خارج از کشور نمودند. بحث حول مفهوم تشکل های مستقل کارگری و فعالیت های حمایتی از جنبش کارگری ایران، نقش و ماهیت اتحادیه های کارگری اروپا و تلاش برای دخالتگری در جنبش کارگری کشور جدید جزو مسائل و موضوعات محافلی بود که در حال برداشتن یک گام مشخص عملی حول یک خط مشی معین کارگری بودند.
انجمن کارگران پناهنده و مهاجر، یک ترازنامه
همین تلاش ها موضوع بحث میان این محافل، از جمله گروه ما و محفل انجمن کارگران تبعیدی در گرد یدالله خسروشاهی، بود. امری که نهایتا به سازمانیابی مجدد این محافل درانجمن کارگران پناهنده و مهاجر انجامید. نتیجه این تلاشها، شکل گیری واحدهای متعدد انجمن در کشورهای مختلف و تاثیر گذاری انجمن بر رخدادها و تحولات سیاسی میان اپوزسیون چپ در خارج از کشور بود. حقیقت این است که این اولین بار بود که گروههایی از کارگران متشکل به کشورهای اروپایی مهاجرت کرده بودند. پیش ازاین هیچ تجربه معینی در زمینه فعالیت سازمانیافته کارگری برای حمایت از جنبش کارگری ایران در اروپا وجود نداشت. اینچنین بود که انجمن کارگران پناهنده و مهاجر پس از یکدوره فعالیت دچار بحران گشت.
در همین شرایط بحرانی درون انجمن بود که محافل درونی آن دچار یک گروهبندی سیاسی شدند. در یکسو گرایشی قرار داشت که خواستار مباحثات نظری و تدوین مشی مشخص در جنبش سیاسی کارگری بود و در سوی دیگر محافلی قرار داشتند که احزاب سیاسی را همچون ظرف فعالیت سیاسی و انجمن را بسان ائتلافی برای جلب حمایت اتحادیه های کارگری از جنبش کارگری ایران ارزیابی میکرد. یعنی باور به افسانه پرداری های بورژوایی جدایی مبارزه صنفی و سیاسی. اما صرف نظر از برخی ابهامات نگران کننده در حول حوش اتحادیه گرایان و یدالله خسروشاهی، فعالیت اینان نیز بدرجه ای از تحرکات رسیده بود که اهداف و بازیگران این فعالیتها برای گرایش مقابل قابل فهم نبود. تقابل این دو گرایش سرانجام به انتشار بولتن مباحثات درونی انجمن و سپس بحران و فروپاشی آن انجامید. بدین سان هیات هماهنگ کننده انجمن کارگران پناهنده و مهاجر به همراه تعدادی از واحدهای کشوری آن با انتشار مقاله ترازنامه و آینده در نشریه کارگر تبعیدی انحلال رسمی این تشکل را اعلام کردند. با پایان یافتن فعالیت انجمن، ما بر آن شدیم تا در طی یک دوه معین کل نیروی خود را صرف فعالیتهایی کنیم که چه در ترکیه و چه در دوره انجمن و پیش از آن تنها یکی از مشغله های ما بود. یعنی جمعبندی از تلاش های تاکنونی برای تعیین خطوط معینی جهت سازمان یابی سیاسی کارگری. امری که به باور ما باید در یک روند از کار نظری در پیوند با معضلات عملی جنبش کارگری رقم میخورد.
نشریه پیک انترناسیونالیستی، یک دستاورد تاریخی
گام اول در این مسیر تدارک انتشار یک نشریه بود. نشریهای که بتواند جوانبی از فعالیت های نظری ما را منعکس سازد. با توجه به مباحث تحقیقی پیشین ما حول جنبش کمونیستی و بويزه جناحهای چپ بین االملل دوم و سوم. بینان گذاشتن مواضع پیک انترناسیونالیستی بر این سنن جناح جپ بین الملل سوم ، یعنی رد نقش اتحادیه های کارگری، رد خصلت مترقی جنبشهای ملی و نگرش انتقادی به تجربه حزب پادگانی و بنیان نهادن مواضع پیک انترناسیونالیستی به این سنن، ادامه طبیعی مطالعات و تجارب ما بود. همزمان بحث با محافلی که هر یک بگونه ای خود رامدافع این سنن میدانند نیز در کنار فعالیتهای ما در انجمن تداوم داشت. اما روند این مباحثات نشان داد که این محافل بدل به فرقه هایی شده اند که بیانگر یک انجماد ایدئولوژیک است. از همین رو ما روند مباحثات با این فرقه ها که اساسا بیگانه با جنبش کارگری بودند را یک جانبه قطع کردیم. در مقابل تلاش ما این بود که ضمن حفظ پایه های نظری جناح چپ بین الملل سوم، با جوانب انحرافی این مواضع، یعنی تئوری زوال یا سقوط سرمایه داری بدلیل بحران، شکست مباحث برنامه ای سابق و در نتیجه غیاب یک استراتژی سیاسی در مبارزه طبقاتی، عدم درک و حتی آشنایی این محافل با تغییرات ساختاری سرمایه داری، مواردی بودند که کلیه در مواضع سیاسی و تحلیل ها مبتنی بر آن توضیح داده شده اند..
مواضع سیاسی و فعالیت نظری
مبحث بحران ساختاری که قرار بود ماهیت جنگهای رو به رشد منطقه ای و جهانی را توضیح دهد بعنوان مثال شامل تحقیقاتی چندین ساله بود. تحقیقاتی حول بحران ساختاری سرمایه داری و همچنین تضعیف ساختارهای سیاسی کلاسیک آن همانند تصعیف دولت ملی و ناپید شدن تدریجی سروری دولت ملی.. جزوه بحران در ساختار اتحادیه اروپا که در یک شماره از نشریه مبارزه طبقاتی انتشار یافت، تنها یک فصل از نوشتاری بود که قرار بود بصورت یک کتاب بزبان سوئدی منتشر گردد. اما چنین نشد. به همین سیاق بحث تباهی ساختارهای آموزشی.و ایدئولوژیک که پایه بحث خصلت غیر انقلابی مارکسیسم دانشگاهی نیز هست در کلیه مباحث پیک به چشم میخورند. علاوه بر آن مباحثی در نقد جپ ایران منتشر گشت که بر برخی رخدادها بی تاثیر نبوده اند. تداوم این سلسله بررسی های انتقادی در مواردی حتی پیامدهای سیاسی معینی را نیز بدنبال داشت. سلسله نقدهای ما به مبانی نظری حزب کمونیست کارگری و همچنین تحلیل افشاگرانه از نقش جریانی که تحت عنوان اتحادیه مستقل کارگران ایران اعلام موجودیت کرد نیز جزو این مباحث بودند. مقالات منتشر شده تحت عنوان بسوی کانونهای کمونیستی گامی بود برای توضیح سبک کار جنبشی، در تقابل با اشکال متنوع سیاسی کاری که تحت عنوانکار حزبی و سازمانی جا افتاده است.. این مباحث سبک کاری در واقع استنتاجهایی بودند از مجموعه تزهایی در باره علم، ایديولژی و مارکسیسم.. تزهایی که قرا بوده و هست مبانی نظری آنها از طریق جزواتی منتشر شوند. گفتنی است که تحقیقات منظم در این حوزه ها مبتنی بر تقسیم کار جمعی در هر دوره معین بوده است. اما حقیقت این است که رفقای درگیر در این پروژه های نظری نتوانستند بطور هماهنگ پیش روند. فعالیت نظری توسط گروههای کارگری، بر متن حضور فعال در مبارزه در محیط کار، برای ما وآموخته های ما از پیشینیان، امری ناشناخته بوده است.. موانع و محدودیتهای زندگی کارگری، حتی تصور در این زمینه را دشوار میسازد. امروز اما این مسئله مربوط به تجربه و تاریخ است.. این راهی است که ما در ان، برغم همه ناهمواری ها، همچنان جشم به بلندای افقی باز دوخته ایم. تحولات جنبش کارگری نشان داده است که «تکا» تنها جز ناچیزی از یک روند عمومی در جنبش کارگری بوده و به این اعتبار بدل به صدای رسای جنبش سیاسی کارگری گشت. مکان تاریخی این حرکت را تاریخ داوری خواهد کرد. انتشار ۱۲ شماره نشریه پیک انترناسیونالیستی و جزوات منتشرشده بعد از آن، تنها مقدمه کاری است که قرار است تا انجام شود.
تشکیلات کارگران انترناسیونالیست، جنبش سیاسی کارگری
کارگران انترناسیونالیست کوشیده اند تا ضمن دخالتگری و حضور فعال در جنبش کارگری سوئد پیگیر حوادث جنبش کارگری داخل ایران نیز باشد. اینکار در ابتدا با انتشار نشریه مبارزه طبقاتی همرا بود که سپس با انتشارات اینترنتی جایگزیین گشت. ده سال بعد از انتشار مباحث کانون های کمونیستی و تلاش برای تدوین استراتژی معین در سازمان یابی کارگری، این موارد پا به پای فعالیت های عملی ما پیش رفته است. کانونهای متعدد فعال برگرد تکا محصول مبارزه متشکل کارگری بوده اند. فعالیت رسانه ای و انتشاراتی ما فقط جوانب ناچیزی از یک کل را انعکاس داده است. اساسا یک وجه تمایز اساسی فعالیت تشکیلات کارگری با شیوه فعالیت سیاسیون حرفه ای در این است که کارگران متشکل وقت و امکان محدودی دارند تا صرف فعالیتهای تبلیغاتی و انتشاراتی کنند. افزون بر آن جنبه های عملی کار و تلاشی که صرف متحد کردن همکاران میگردد و وقایع متعدد محیط کار بدلایل متفاوتی قابل انتشار نیستند. ضمن اینکه این وقایع دانسته ها و تجارب گرانقدری را با خود همراه دارند.در تشکل سیاسون. حرفه ای اما تمام اوقات فعالین ان صرف انتشارات، و تبلیغات گروهی میگردد. اینها دو کار یا سبک کار متفاوت با ماهیتی کاملا متفاوت هستند. تکا هیچگاه وارد رقابتهای گروهی و تبلیغاتی مرسوم میان گروههای سیاسی نشده است. نگاه تکا تنها و تنها معطوف بر اهداف و مواضع طبقاتی فعالین آن بوده است.
مناسبات تشکیلاتی
فعالیت ما تحت عنوان تشکیلات کارگران انترناسیونالیست از لحاظ نحوه مناسبات تشکیلاتی نیز چیزی جز تداوم مناسبات شبکه ای در شرایط جدید نبوده است. به بیان دیگر، این حرکت طی بیش از چهار دهه از فعالیت خود، هیچگاه دارای ساختار حزبی یا سازمانی تابع سانترالیسم دمکراتیک نبوده است. به همین سیاق نیز در اسناد به جای مانده از این حرکت، نشانی از عناوینی چون قطعنامه ها، کمیته ها و دیگر عبارات رایج در ادبیات احزاب سیاسی دیده نمیشود. به وارونه، اسناد بجای مانده از تاریخ حرکت ما، در عین حال اسناد جنبش ها و اعتراضاتی هستند که ما فعال آنها بوده ایم. سازمانیابی محفلی و شبکهای، آن هم در غیاب یک الگوی آلترناتیو تشکیلاتی متکی بر تجارب شکست خورده، مناسب ترین و طبیعی ترین شکلی بوده که با محتوای فعالیت ما سازگاری داشته است. از سوی دیگر ما همواره با اتکا به نگرش مارکس به تشکل و سازمانیابی کارگری بر این باور بوده و هستیم که سازمان یا حزب سیاسی کارگری باید محصول پیشروی مبارزه طبقه کارگر و ارتقاء سیاسی تشکل های برآمده از جنبش کارگری باشد.
روشن است که رشد و ارتقاء جنبش سیاسی کارگری ملزومات متعددی دارد. یکی از این ملزومات عبارت است از وجود گروهها و گرایشات انقلابی که همچون جزء مهمی از پیشگامان جنبش کارگری عمل میکنند. و البته در اینجا سخن از فرقه های ایدئولوژیک و رهبران خودبرگزیده ای نیست که بدنبال سهمی از قدرت و شهرت در بازار سیاست هستند. سخن بر سر گرایشات و گروههای هستند که نظر و تئوری در نزد آنان، نه ابزار سفت و چفت کردن داربستهای گروهی و دکانداری سیاسی، بلکه ابزار تدوین استراتژی سوسیالیستی و راهگشایی بر حضورشان در جنبش کارگری بعنوان پیشگامان جنبش است. بدون شکل گیری و پیشروی چنین تشکل هایی، تحقق انقلاب کارگری قابل تصور نیز نخواهدبود.
این نگرش ما به تئوری و عمل همچون خط سرخی تمام تاریخ تکا و فعالیتهای تاکنونی آنرا به خود پیوند میدهد. فعالیتهای یکدهه اخیر تکا بیش از هر چیز جزئی از فعالیتها و فرازوفرود جنبش کارگری سوئد بوده است. از سازمانیابی مبارزات کارگری در محیط های متعدد کار توسط شبکه یا کانون های فعال در شبکه تشکیلات کارگران انترناسیونالیست تا سازماندهی جنبش حمایتی در دیگر شهرها همه و همه، محصول پایبندی ما به مواضع سیاسی و سبک کار عملی همچون جزء مهمی از زندگی و هویت طبقاتی ما بوده است.
این همه اما ذرهای از این حقیقت تلخ نمیکاهد که دورانی که ما در ان طی بیش از چهار دهه نبرد را از سر گذرانده ایم، یکی از تلخ ترین و سیاه ترین دورهای تاریخ صد ساله اخیر در جنبش کارگری ایران و جهان بوده است. دوران تحمیل شکستهای سهمگین تاریخی به طبقه ما و دوران افزون شدن رنج ها، مشقات و دربدری و بی خانمانی بدلیل جنگ وسرکوب بوده است. از همین رو نیاز به ابراز وجود متشکل وسیاسی طبقه کارگر بیش از هر زمانی ضروری و حیاتی است. ما بر این حقیقت اگاه هستیم که در این مسیر ما تنها قطره بسیار ناچیزی از نیروهای طبقهای هستیم که رسالت ایجاد یک تغییر و تحول بینادی در نظم جهنمی موجود را بدوش میکشد.
این نوشتار همچنان در دست کار است و بزودی لینکهایی برای اتصال برخی جملات به عناوین جریانها و متون یاد شده در متن جای خواهد گرفت.

گروه انقلابیون در شهرهای متعددی چون تهران، کرج، قزوین و شمال ایران فعالیت داشت. این گروه در ساوجبلاغ و شهرک نظرآباد بخش قابل توجهی از نوجوانان فعال در اعتراضات قیام ۵۷ را جلب صف خود کرد. جنبش بیکاران قزوین که با اشغال کتابخانه شهر و تبدیل آن به خانه کارگران بیکار بدل به یکی از سازمانیافته ترین جنبشهای بیکاران ایران گشت، جهت تشکیل اتحادیه کارگران پروژه ای و سندیکاهای کارگری قزوین نیز گام هایی برداشت. گروه انقلابیون در مدت کوتاهی نشریه کارگری صدای انقلاب و نشریه دانش آموزی ندای انقلاب را منتشر میکرد.

وحدت گروه انقلابیون و سازمان پیکار بعد از برگزاری کنگره گروه انقلابیون و انتقاد به مشی گذشته گروه تحت عنوان انحراف اکونومیستی قطعیت یافت.

محافل مستقل کارگری جزوات متعددی در نقد تئوری مراحل و بررسی انتقادی مواضع سهند و سپس «حزب کمونیست ایران» متشر کردند. این جزوات بعضا بصورت دستنویس توزیع میشد.

جزوه «در ترکیه چه گذشت» توسط محمد کشاورز نگاشته شد و در گرد آوری اسناد مندرج این جزوه تعداد قابل توجهی از فعالین کمیته پناهندگان نقش داشتند.

گزارش یکی از روزنامه های ترکیه از اعتراضات و تحصن پناهندگان و وضعت نابسامان حاکم بر شرایط زندگی آنان

اعلامیه های کمیته تدارک اتحاد سراسری پناهندگان توسط جمعهای پناهجود در ابتدا بصورت دست نویس تکثیر و در آنکارا و شهرهای دیگر توزیع میگشت .


مقاله ترازنامه و آینده، نوشته محمد کشاورز، در نشریه شماره ۳۲ کارگر تبعیدی در مرداد ماه ۱۳۷۴ انتشار یافت. صرف نظر از مباحث تحلیلی این مقاله از جنبش کارگری ایران، مکان سیاسی این سند مهم است. زیرا تنها سندی است که در ارگان این تشکل مبادرت به تحلیل از زمینه های تاریخی پیدایش انجمن، معضلات آن و همچنین پایان حیات سیاسی آن میکند. به رغم تلاش های برخی محافل، انجن کارگران نتوانست تا بعد از این بحران خود را بازسازی کند و از صحنه فعالیت سیاسی کارگری حذف شد. اهمیت تاریخی این سند نیز هم از این زاویه و هم از این نظر که مواضع ارگان هماهنگی این تشکل را منعکس میکند، دارای یک اهمیت تاریخی است.




سخنرانی بهمن البرزی و محمد کشاورز در تجمع کارگران معترض به دعوت انجمن کار پدگوژیک – پارتیله
