بسوی کانون های کمونیستی

مبانی سبک کار جنبشی در ایجاد کانون های ضد سرمایه داری

توضیح: این سند برای اولین بار در «مجموعه تزهایی پیرامون استراتژی سوسیالیستی» و به‌عنوان استنتاج‌هایی تحقیقی حول علم، ایدئولوژی و مارکسیسم برای اولین بار در مهر ۱۳۸۴ (سپتامبر ۲۰۰۵) منتشر گشت. هم‌اکنون فصل آخر آن سند که استنتاج‌های عملی و سبک کاری این مجموعه تزها بود، با تجدیدنظر و اصلاحاتی مجدد منتشر می‌گردد. سند حاضر را باید به‌مثابه تلاشی ناتمام برای تعیین خطوط سبک کاری در جنبش سیاسی کارگری و نقطه عزیمت فعالیت هدفمند برای تشکیل کانون‌های انترناسیونالیستی در مبارزه ضد سرمایه‌داری تلقی نمود.

بسوی کانون های کمونیستی، مبانی سبک کار جنبشی در ایجاد کانون های ضد سرمایه داری

مبارزه طبقه کارگر علیه استثمار سرمایه‌داری، منشأ حیات جنبش سیاسی کارگری و سرانجام تشکل سیاسی کارگری، یا سازمان کمونیستی است. سازمان کمونیستی نیز به سهم خود، عامل پیشروی سیاسی مبارزه طبقاتی و ظرف سازمان‌یابی کارگران سوسیالیست می‌باشد. سازمان‌یابی کمونیستی کارگران اما به‌خودی‌خود تحقق نمی‌یابد. کانون‌های مقاومت ضد سرمایه‌داری، به‌مثابه نهادهایی که بر بستر مبارزه جاری کارگران و دیگر جنبش‌های اعتراضی شکل می‌گیرند، ظرف فعالیت و سلول‌های پایه‌ای تشکیلات انترناسیونالیستی هستند. این کانون‌ها بر اساس تبیین مشخص کانون از کاربرد استراتژی سوسیالیستی در شرایط مشخص عمل می‌کنند.

«کانون» نامی است که سازمان انترناسیونالیستی، در سطحی انتزاعی و تئوریک، بر نهادهای غیرمتمرکز برخاسته از درون مبارزات و جنبش‌های زنده جاری کارگران و دیگر اقشار زحمتکش می‌نهد. در ساده‌ترین بیان می‌توان کانون‌ها را همچون گروه‌های مبارز متکی بر فعالیت جمعی بحث و مطالعه نامید. گروه‌هایی که بر متن مناسبات طبیعی در محیط کار و زیست شکل گرفته و تجلی گرایش اجتماعی کمونیسم و مادیت یافتن نظریات و مواضع سازمان انقلابی در نقد سرمایه‌داری می‌باشند.

در جایی که نقطه عزیمت یک گروه مطالعاتی، علم انقلاب و مبارزه طبقاتی است کانون‌ها بر مبنای پیوند میان آگاهی کمونیستی و عمل طبقاتی  شکل می‌گیرند. کانون‌ها حلقه اتصال آگاهی حسی و تجربی به آگاهی عقلانی و کمونیستی هستند. کانون‌ها ظرف فعالیت کمونیستی برای تکامل و انطباق جهت‌گیری عینی گرایش اجتماعی کمونیسم در سبک کار جنبشی و طبقاتی هستند. در جایی که مناسبات اعضای یک سازمان عقیدتی بر پرنسیپ‌ها و ضوابط متکی بر پیروان آیین و عقیده استوار است، مناسبات اعضای کانون کمونیستی، بر دوستی‌ها و شناخت مبتنی بر روابط طبیعی در محیط کار و زیست بنا می‌گردد.

کانون‌ها، با اتکا بر  بحث جمعی به‌منظور متحد ساختن کارگران یا دیگر گروه‌های معترض به نظم بردگی مزدی و تبعیضات ناشی از این نظم هستند. آنجا که این مناسبات نه در محل تولید، بلکه در نهادهای خدماتی، آموزشی و فرهنگی شکل می‌گیرند، این کانون‌ها همچون انجمن‌های ضد سرمایه‌داری علیه تسلط مناسبات کالایی و پولی بر آن نهادها، به کانون مقاومت ضد سرمایه‌داری بدل می‌شوند.

مراکز کار و تولید، جایی که در آن بردگی مزدی سازمان می‌یابد، لاجرم مقاومت علیه این بردگی مزدی را به انسان کارگر تحمیل می‌کند. مراکز کار، جبهه مقدم نبرد علیه نظام بردگی مزدی و کلیه تبعیضات موجود در این نظام هستند. عرصه کار و تولید، بستر همبستگی و اتحاد انسان‌هایی است که عمق بی‌عدالتی و بی حقوقی نهادینه‌شده نظم موجود را به‌طور روزانه تجربه می‌کنند. کارخانجات و کارگاه‌های صنعتی، کارگران بخش درمان و خدمات، بخش خدمات عمومی و آموزش و هر جا که در آن انسان‌های کارگر مشغول گرداندن  چرخ‌های عظیم جامعه می‌باشند، عرصه سازمان‌یابی این کانون‌ها هستند.

فعالیت روتین برای سازمان‌دهی اعتراضات جاری و مطالعات هدفمند و سیستماتیک، دو پایه شکل‌گیری سلول اولیه هر کانون ضد سرمایه‌داری است. در شرایطی که ایدئولوژی و فرهنگ بورژوایی تمامی پیکره اجتماع انسانی را در تارهای اسارت‌بار خویش تنیده، کانون‌های اعتراضی محل زیست و کار، همچون دینامیت‌های انفجاری هستند که به‌محض شکل‌گیری، عروج یک جنبش سازمان‌یافته و مبارزه‌ای معین را رقم می‌زنند.

کانون‌ها باید آمادگی انعطاف‌پذیری در بدل شدن به پیشگامان یک جنبش وسیعی اجتماعی و بازگشت به ساختار اولیه کانون، اما در شکل، کمیت و کیفیت برتر باشند. به همین سیاق این کانون‌ها باید قابلیت بدل شدن به عامل ارتقاء یک جنبش طبقاتی و اجتماعی به یک جنبش سیاسی متشکل و پایدار،‌ همچون سازمان یا حزب طبقاتی را کسب کنند. اینکه کدام کانون حلقه ارتقاء یک جنبش اجتماعی یا طبقاتی به جنبش سیاسی و متشکل و پایدار می‌شود، نه تابع خواست و فرامین رهبران و پیشوایان بلکه تابع تکامل نبرد و قابلیت رشد جنبش و تشکل‌های سیاسی آن از پایین است.

وظایف اساسی کانون‌ها در سازمان‌دهی مطالعه و بحث، نافی اقدامات اعتراضی یا تبلیغی آنان در شرایط ویژه سیاسی نیست. در صورت پدیدار شدن بحران و تلاطم سیاسی، کانون‌ها همچون مراکز سازمان‌یابی حرکت‌ها و جنبش‌های طبقاتی و اجتماعی عمل می‌کند و در شرایط متعارف این کانون‌ها به‌صورت کانون‌های ایزوله شده  مقاومت در متن مبارزات جاری فعالیت می‌کنند.

کانون ها در جايی محصول شکل گيری تدريجی حرکت اعتراضی و در جاي ديگر نقطه عزيمت شکل دادن به اعتراضات پراکنده هستند. از همين رو، مبارزات روزمره محيط کار مناسب‌ترين بستر برای شکل دادن «کانون‌ها» است. اين مبارزات در عين حال برنده‌ترين سلاح  در مقابل تلاش خریداران نیروی کار و دولت آنان برای تبديل کردن کارگران به شهروندان منفعل صاحب رای در نظام های پارلمانتاریسی هستند.

کانون‌ها محصول تاکتیک سازمان انقلابی برای سازمان‌دهی توده‌ای و ایجاد حزب بزرگ انقلابی آن‌گونه که در جنبش‌ها و انقلابات پیشین توسط احزاب کهن تجربه‌ شده، نیستند. این کانون‌ها متشکل از اشخاص و جمع‌های مؤمن به عقیده یا ایدئولوژی خاصی نیز نیستند. کانون‌ها پیشگامان اعتراضات جاری به نظم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند که استثمار و بی‌عدالتی، تبعیض و تخریب محیط‌زیست بنیادهای آن را تشکیل می‌دهد.

کانون‌ها نهادهای متنوع یک جنبش انترناسیونالیستی علیه نظام سرمایه‌داری هستند. در شرایطی که احزاب، رسانه و رایانه  طبقه حاکم، جبهه‌ای به وسعت تمامی عرصه‌های زندگی و هستی اجتماعی انسان کارگر گشوده، کانون‌ها نهادهای پیشگام یک انقلاب ضد سرمایه‌داری برای برپایی جامعه نوین انسانی، جامعه‌ای عاری از طبقات، دولت و پول هستند. اهداف کانون‌ها در دو چیز خلاصه می‌شود: اول، تلاش برای سوق دادن مبارزه روزمره به اقدام مستقیم علیه سلطه سرمایه و دوم، ارتقاء مناسبات دوستانه اعضای کانون تا سطح یک گروه کوچک مسلح به نگرش علمی علیه سرمایه‌داری. کانون‌ها نطفه‌های پیشروی جنبش  ضد سرمایه‌داری در هر اعتراض بنیادی به بی‌عدالتی‌های نظام موجود و تجلی حضور مبارزان انترناسیونالیست در تمامی جبهه‌های نبرد برای رهایی بشر هستند.

وضع قوانین کار و اصلاح آن به‌تناسب رشد مبارزه طبقاتی و همچنین ایجاد نهادهای قانونی و تشکل‌های فرمایشی کارگری همگام با بهره‌گیری از پیشرفته‌ترین متدهای سازمان‌دهی و مدیریت کارفرمایان مهم‌ترین سلاح بورژوازی در مهار و کنترل مبارزات کارگری است. وظیفه این نهادها عبارت است از ممانعت از شکل‌گیری اعتراضات مستقل و متکی بر همبستگی طبقاتی از طریق کنترل و مهار اعتراضات. یکی از اهداف اصلی قوانین و نهادهای بورژوایی این است تا استثمارشوندگان را متقاعد سازد که نظام موجود قابلیت اصلاح کامل و تحقق بخشیدن عدالت را دارا می‌باشد. در مقابل، یکی از اهداف سبک کار جنبشی انترناسیونالیست‌ها، اثبات ناممکن بودن سرمایه‌داری اصلاح‌شده و عادل می‌باشد. در همین راستا، سبک کار جنبشی معطوف به ارتقاء مبارزات روزمره گروه‌های پراکنده محله و کارخانه، تا سطح یک مبارزه طبقاتی (و لاجرم سیاسی) است. کانون‌های کمونیستی، با تمام قوا برای تبدیل مبارزات مستقل به اقدام مستقیم علیه سرمایه می‌کوشند.

هرچقدر راه‌های قانونی برای هدایت اعتراضات به مجرای نهادهای رسمی بیشتر باشد، کنترل بورژوازی بر مبارزات کارگری نیز بیشتر است. این امر نیز به‌نوبه خود درگرو اوضاع اقتصادی نظام موجود و درجه نفوذ ایدئولوژیک-تشکیلاتی طبقه حاکم در بین پرولتاریای یک جغرافیای سیاسی معین است. تلاش برای ارتقاء خواست‌ها و مبارزات کارگری تا سطح اقدامات فراقانونی برای عبور از تشکل‌های رسمی کارگری یکی از وظایف روتین کانون‌ها است. در محیط‌زیست، آنجا که گروه‌های اجتماعی دست به مبارزه علیه تضییقات موجود می‌زنند، نقش کانون‌ها ارتقاء سطح مبارزه و افشاء اقدامات سازمان‌یافته از بالا برای سرکوب یا کنترل اعتراضات اقشار مزبور است. بدین‌سان و با تلاش برای عبور از ظرفیت‌های سیاسی و اقتصادی نظام موجود در شرایطی مشخص، کانون‌ها خواهند کوشید تا اعتراضات روزانه محیط‌زیست و کار را تا سطح مبارزه ضد سرمایه‌داری ارتقاء دهند.

در شرایطی که گروه‌های مقاومت ضد سرمایه‌داری در کشورهای پیشرفته، با متدها و سبک کار غیرقانونی و فن مبارزه با پلیس سیاسی بیگانه هستند، یک مشکل اساسی کانون‌های اعتراضات کشورهای پیرامونی، ناتوانی آنان در استفاده از فرصت‌ها و ظرف‌های علنی مبارزه است. از همین رو در شرایط سیاسی تحت حاکمیت اشکال غیر دمکراتیک سرمایه، ایجاد کانون‌ها متناسب با تکنیک‌های تلفیق کار علنی و مخفی صورت می‌گیرد.

در صورت رشد هر کانون تا سر حد یک تشکل سیاسی، به‌مثابه نهادی متشکل از کانون‌های اعتراضی یک جغرافیای معین، آن تشکل همچون نهادی برخاسته از مبارزات و جنبش‌های جاری، به‌عنوان  بخش سیاسی و سازمان‌یافته آن جنبش اعلان موجودیت سازمانی یا حزبی می‌کند. وقوع چنین رخدادی به معنای اعلان پیشروی مبارزه طبقاتی در یک عرصه معین و ارتقاء سطح تشکل یابی جنبش انترناسیونالیستی منطقه یا کشوری معین است.

وجود اقلیت‌ها و گروه‌های بزرگ اجتماعی که تحت تبعیض مضاعف در نظام سرمایه‌داری قرار دارند، درعین‌حال به معنای تشکل‌یابی و مبارزه این گروه‌ها علیه بی‌عدالتی‌ها و تضییقات مزبور است. تلاش برای تشکل‌یابی این اقلیت‌ها در ورای مبارزه طبقاتی جاری، بخشی از استراتژی احزاب پارلمانتاریستی در دفاع از پایه‌های نظم موجود و قرار دادن دیگر اقشار اجتماعی در مقابل جنبش ضد سرمایه‌داری می‌باشد. این تلاش در سطح جامع از طریق تولید نظریه‌های جامعه‌شناسانه و اعمال کنترل بر اعتراضات اجتماعی و در محیط کار از طریق تفرقه‌افکنی سیستماتیک در میان کارگران از طریق شیوه‌های پیشرفته مدیریت و سازمان‌دهی و تقسیم‌کار و امتیازات یا اعمال مجازات غیرمستقیم صورت می‌گیرد. جنبش کارگری به‌خوبی بنیادهای اقتصادی، نظری و روانشناسی اجتماعی این شیوه‌ها را می‌شناسد و اساساً پیشروی مبارزات روزمره کارگری با خنثی کردن این شیوه‌ها ممکن می‌گردد. از همین رو نیز تجارب و درس‌های جنبش کارگری مهم‌ترین و برنده‌ترین سلاح کانون‌های انترناسیونالیستی در مقابله با شیوه‌های تفرقه‌افکنانه طبقه حاکم برای تقسیم صف متحد ما به گروه‌های پراکنده است.

هرگونه سازمان‌یابی قومی، جنسی، نژادی و گروهی و حرفه‌ای در انجمن‌ها و سازمان‌هایی که پایه‌های اساسی نظام سرمایه‌داری را موردحمله قرار نمی‌دهند، موجب تفرقه در صفوف استثمارشوندگان و تضعیف مبارزه طبقاتی می‌گردد. و به همین سیاق، هرگونه سازمان‌یابی جنبش‌های بزرگ اجتماعی در هیئت یک جنبش انبوه همه با هم، با هدف به شکست کشاندن مبارزه طبقه کارگر و تسخیر قلعه از درون صورت می‌گیرد. از همین رو، سیاست کانون‌های اعتراضی ضد سرمایه‌داری، تشویق اقشار معترض اجتماعی و گروه‌های مدافع حقوق اقلیت‌های تحت تبعیض و جلب این اقشار بسوی کانون‌های مقاومت ضد سرمایه‌داری خواهد بود.

تشکیلات کارگران انترناسیونالیست